وبلاگ نسیم هدایت

به وبلاگ نسیم هدایت خوش آمدید. این وبلاگ با تکیه بر مضامین قرآنی سعی دارد تا سهم کوچکی در انتشار دین مبین اسلام داشته باشد.

وبلاگ نسیم هدایت

به وبلاگ نسیم هدایت خوش آمدید. این وبلاگ با تکیه بر مضامین قرآنی سعی دارد تا سهم کوچکی در انتشار دین مبین اسلام داشته باشد.

تحریف نشدن قرآن

شبهه تحریف قرآن , از دیر زمان مطرح بوده و پیوسته مورد انکار و رد علما ومحققین بزرگ اسلام بـوده اسـت مـنشا این شبهه روایاتى است که در کتب حدیث اهل سنت و شیعه درج شده است و به ظـاهـر تـحریف کلام اللّه را مى رساند این روایات غالبا قابل تاویل مى باشد, و در صورت عدم امکان تـاویل , کنار گذاشته مى شوند بررسى شبهه تحریف به دلیل ارتباط با حجیت ظواهر قرآن اهمیت دارد,از ایـن رو لازم اسـت این مساله از ریشه مورد ارزیابى قرار گیرد و صحت و سقم این روایات معلوم شود این بحث در سه بخش مطرح مى شود: دلایل نفى تحریف , آراى علماى بزرگ اسلام در این باره و بررسى روایات منقول از اهل سنت و شیعه .

تحریف در اصطلاح به هفت معنا آمده است :
1)تـحریف در دلالت کلام یعنى تفسیر و تاویل ناروا, به گونه اى که لغت با تفسیرهم آهنگ نبوده و وضـع و قـرینه اى برآن دلالت نداشته , صرفا طبق دل خواه تفسیر وتاویل گردیده باشد این گونه تـاویـل غـیر مستند را تاویل باطل و تفسیر به راى مى شمرند پیامبر اکرم فرموده است : ((من فسر الـقـرآن برایه فلیتبوا مقعده من النار , هر کسى قرآن را به دل خواه خود تفسیر کند, باید جاى گاه خود را درآتش مشخص سازد))
2 )ثـبـت آیـه یا سوره در مصحف برخلاف ترتیب نزول : درباره سوره ها این گونه جابه جایى صورت گرفته است , ولى در آیات احتمال آن بسیار ضعیف است .
3 ) اختلاف قرائت که بر خلاف قرائت مشهور باشد: این کار از صدر اول تا قرن هاادامه داشته است و کسانى از قرا بر خلاف قرائت معروف قرائت مى کرده اند.
4 ) اخـتلاف در لهجه : هر یک از قبایل عرب لهجه مخصوص به خود داشتند و برخلاف لهجه قریش قـرآن را تـلاوت مـى کردند, در حالى که قرآن به لهجه قریش نازل شده بود, البته پیامبر اکرم این اخـتـلاف لـهـجـه هـا را اجـازه فـرمـود حدیث((نزل القرآن على سبعة احرف )) ناظر به اختلاف لهجه هاست .
5 ) تـبدیل کلمات : یعنى لفظى را از قرآن برداشتن و مرادف آن را جاى گزین کردن گویند عبداللّه بـن مـسـعـود تـعویض کلمات را جایز مى دانست به شرط آن که به اصل معنا صدمه وارد نکند لذا کلمه هاى سخت و دشوار قرآن را به کلمات سهل وآسان تر مبدل مى کرد.
6 ) افـزودن بر قرآن : از ابن مسعود روایت شده است که برخى کلمات را به عنوان تفسیر در خلال آیه مـى آورد تـا مـراد آیه را روشن تر سازد, چنان که در آیه تبلیغ , جمله ((ان علیا مولى المؤمنین )) را زیـاد نـمـوده و آیـه را چـنین مى خواند: ((یا ایها الرسول بلغ ماانزل الیک من ربک ـ ان علیا مولى الـمؤمنین ـ و ان لم تفعل فما بلغت رسالته )) ونیز عجارده (برخى از خوارج که اتباع ابن عجردند) گمان داشتند که سوره یوسف در قرآن افزوده شده است .
7 ) کـاسـتـن از قـرآن : برخى گمان برده اند قرآن بیش از اندازه موجود بوده است و ازروى سهو و اشـتباه و یا عمدا از آن کاسته شده است بیش تر بحث پیرامون مساله تحریف در همین جاست آیا از قـرآن چـیزى کم شده است یا نه ؟
به دلیل برخى روایات اهل سنت ـ که ((حشویه )) آن را روایـت کـرده انـدـ و نـیز روایاتى ازشیعه ـ که ((اخباریون )) به آن دامن زده اند ـ مساله کاستن از قرآن مطرح شده است , ولى این موضوع مورد اجماع امت است که هرگز بر قرآن چیزى افزوده نشده است .


دلایل نفى تحریف
آن چه در این جا مى آوریم , خلاصه اى از گفتار علماى اسلام درباره دفع شبهه تحریف است :
1 -گواهى تاریخ
قـرآن از روز نـخـسـت مـورد عـنایت همگان به ویژه مسلمانان بوده است پیامبراکرم (ص ) شخصا مـحـافظ قرآن بود و پیوسته دستور حفظ, ثبت و ضبط آن را مى دادو مسلمانان موظف بودند آن را ثـبـت و حـفظ کنند و بدین منظور از آن نسخه هاى متعدد تهیه مى کردند و در خانه هاى خود در مـیـان صـندوق یا کیسه هاى مخصوص نگهدارى مى کردند از همان زمان مساله حفظ قرآن رواج یـافت و عده بى شمارى به عنوان ((حافظان قرآن )) پیوسته در میان جوامع اسلامى منزلت مهمى یـافـتند وعلاوه بر ثبت و ضبط قرآن در مصاحف , نسخه هاى متعددى را تهیه و در گستره کشور اسلامى پخش کردند.خـلاصـه , مـسـلـمـانـان هـمـیشه حافظ و پاسدار این کتاب آسمانى بودند و لحظه اى ازآن غافل نمى ماندند.
عـلاوه بر توده مردم , نقش بزرگان و دانش مندان اسلامى در عنایت به این کتاب قابل توجه است ایـن کـتـاب همواره در شؤون گوناگون و سرنوشت ساز مسلمین نقش اول را داشته و در علوم مـختلف اسلامى پایه و اساس شمرده مى شده است هردانشمندى که در رشته اى از علوم اسلامى مطالعه مى کرد, راهنما و هدایت کننده اوقرآن بود بسیارى از علوم اسلامى صرفا به جهت رسیدن بـه حـقایق قرآن به وجودآمده است و دانش هاى بسیارى در میان مسلمانان از قرآن نشات گرفته است ,بنابراین دانش مندان علوم اسلامى همواره نیازمند به قرآن بودند و با آن سروکارداشتند سید مرتضى علم الهدى در این زمینه چنین مى گوید:
یـقـیـن بـه صـحـت نقل قرآن , مانند یقین به شهرهاى بزرگ جهان و حادثه هاى بزرگ تاریخ و کـتـاب هـاى مشهور از نویسندگان معروف و نیز اشعار و قصاید از بزرگان شعراست که در طول تـاریـخ هـم چنان استوار مانده و از گزند حوادث در امان بوده است مسلما توجه به قرآن نسبت به مـوارد مـذکـور همواره بیش تر و داعیه برحفظ و حراست آن افزون تر بوده است , زیرا قرآن معجزه اسـلام و دلـیـل صـدق نـبـوت اسـت و نـیز منبع و ماخذ همه معارف دینى و احکام شریعت است دانش مندان علوم اسلامى پیوسته سعى در حفظ و حراست آن داشته اند تا آن جا که تمام جزئیات آن مـورد بـررسـى دقیق بوده است , مانند اعراب و قرائت و حتى عددحروف و کلمات و آیات آن پس چـگـونـه مى شود با وجود این همه عنایت و ضبط وحراست شدید که برآن بوده و هست , در قرآن تغییرى ایجاد شود و کاستن وافزودنى تحقق یابد.
یـقین به جزئیات قرآن و اجزا و ابعاض آن مانند یقین به تمام و کل قرآن است وهمانند دیگر کتب مـعـروف جهان , مانند کتاب سیبویه و مزنى , ضرورت دارد هرعالمى بدان آگاه باشد, زیرا عنایت دانشمندان و دانش وران به این دو کتاب موجب گشته است که علاوه بر کل این کتاب ها جزئیات آن ها نیز مورد نظر و دقت قرار گیردتا آن جا که اگر کسى خواسته باشد از آن ها چیزى کم کند یا چـیـزى بـرآن هـا بـیفزاید, آن قسمت مورد شناسایى قرار مى گیرد و مشخص مى شود که از اصل کتاب نیست وبرآن افزوده شده است .به خوبى روشن است که این گونه عنایت نسبت به قرآن , بیش تر و بهتر از عنایت به کتاب سیبویه و مزنى و دیوان هاى شعرى انجام مى گرفته است .
2- ضرورت تواتر قرآن 
یـکى از دلایل مهم دفع شبهه تحریف , مساله ضرورت تواتر قرآن است شرط پذیرفتن قرآن , چه در کـل و چه در بعض , متواتر بودن آن است قرآن در هر حرف وهر کلمه و حتى در حرکات و سکنات نـیز باید متواتر باشد, یعنى همگان (جمهورمسلمین ) آن را دست به دست و سینه به سینه , به طور همگانى نقل کرده باشند ازاین رو, آن چه در زمینه تحریف گفته اند که فلان کلمه یا فلان جمله از قـرآن بـوده ,چـون بـا نـقـل آحـاد روایت شده قابل قبول نیست و طبق اصل ((لزوم تواتر قرآن )) مردودشمرده مى شود و این اصل یکى از مسایل ضرورى اسلام و مورد اتفاق علماست علا مه حلى , در زمینه نفى تحریف مى نویسد:اتفاق علما برآن است که هرچه از قرآن متواترا به ما رسیده است حجت و درغیر این صورت فاقد اعتبار است , زیرا قرآن سند نبوت و معجزه جاوید اسلام است , لذا تا به سرحد تواتر نرسد, نمى تواند نـسـبت به صحت نبوت یقین آور باشد,بنابراین امکان ندارد آن چه راویان در این باره از مسموعات خـود بـه صـورت غـیرمتواتر روایت کرده اند بپذیریم , زیرا راوى واحد هرچند راستگو باشد اگر آن چه نقل کرده , با عنوان قرآنى نقل کرده باشد, قطعا خطا کرده است و اگر با غیر این عنوان باشد مـردود است , زیرا یا روایتى است که از پیامبر اکرم (ص ) شنیده است یانظر شخصى خود اوست که هرگز به عنوان آیات قرآنى حجیت شرعى نخواهدداشت .
3- مساله اعجاز قرآن
یـکى دیگر از مسائلى که با شبهه تحریف در تضاد است و با آن منافات دارد یاروشن تر بگوییم آن را قـاطـعـانه نفى مى کند, مساله اعجاز قرآن است علما مساله اعجاز را بزرگ ترین دلیل بر رد شبهه تـحـریف دانسته اند, زیرا احتمال زیادت ,همان گونه که برخى از خوارج گفته اند که سوره یوسف تـمـامـا بـر قـرآن افـزوده شده است , چون یک سرگذشت عاشقانه است و جایى در قرآن ندارد یا کاستن ,آن گونه که صحابى بزرگ وار عبداللّه بن مسعود گمان برده است که دو سوره معوذتان دو دعـاى مـبـطـل السحرند و جز قرآن نیستند, درباره قرآن به کلى منتفى است , زیرا لازمه افزودن امـکـان هم آوردى با قرآن است و آیا بشر را یاراى آن هست که همانندقرآن بیاورد, به گونه اى که هرگز با آن تفاوتى از جهت فصاحت و بلاغت و بیان ومحتوا نداشته باشد؟هرگز! خداوند در قرآن فرموده است :
((قـل لـئن اجـتـمعت الانس و الجن على ان یاتوا بمثل هذا القرآن لا یاتون بمثله و لو کان بعضهم لـبـعض ظهیرا , بگو اگر انسان ها و پریان [ جن ] اتفاق کنند که همانند این قرآن بیاورند, همانند آن نتوانند آورد, هرچند یک دیگر را [ در این کار] کمک کنند)).
این آیات به آیات تحدی معروف هستند که در بخش تحدی در قرآن به آن پرداخته شده است .(تحدی یعنی خداوند به بندگان می گوید شما نمی توانید سوره ای مانند قران بیاورید و انها را به مبارزه می طلبد)پس اگر کسانى سوره یوسف یا دیگر سوره ها را ساخته و در قرآن درج کرده اند, لازمه این حرف شکسته شدن مرز تحدى است و این امر منتفى است .هـمـیـن گـونه است احتمال تبدیل کلمات قرآن , چنان که شیخ نورى و پیش از وى سید جزایرى پـنـداشـته اند, زیرا هرگونه تبدیل و تغییر در نظم و جمله بندى کلمات قرآن , موجب مى شود که صـورت قـرآن تبدیل یافته و به تبدیل دهنده منتسب باشدو از صورت وحى بودن خارج شود, لذا نـسـبـت دادن چنین کلام تبدیل یافته اى , به تبدیل دهنده اولویت دارد تا سخن الهى هـم چنین کم نمودن از قرآن نیز موجب مى گردد تا نظم اولى کلام به هم بخورد واز بین برود و این به طور قطع در سبک و اسلوب بلاغى کلام مؤثر است و نظم نوین (نقص یافته ) نمى تواند همان سـبـک و اسـلوب بلاغى اول را داشته باشد, لذا نبایدگفت که نظم نوین همان نظم الهى و وحى اسـت سـخـیف ترین گفته ها در این زمینه ,گفته کسانى است که گمان برده اند از میانه یک آیه بـیـش از ثـلث قرآن اسقاط شده است مى گویند: از وسط آیه ((و ان خفتم الا تقسطوا فى الیتامى فـانـکـحـوا مـا طاب لکم من النسا)) بیش از دو هزار آیه افتاده است و لذا نظم آیه به هم ریـخـتـه وآشـفـتـگـى در آن نـمـودار شـده اسـت ایـن گـونـه ادعـا دربـاره قـرآن وهـن آور و مردوداست پس هرگونه گمان زیادت یا نقص یا تبدیل در کلمات قرآن , با مساله اعجاز در نظم موجود منافات دارد.
4- ضمانت الهى 
یـکـى از روشن ترین دلایل بر سلامت قرآن و رد شبهه تحریف , ضمانتى است که خداوند عهده دار شـده تـا قـرآن را پیوسته مورد عنایت خود قرار دهد و از گزند آفات مصون بدارد, ((انا نحن نزلنا الـذکـر و انـا لـه لـحـافظون )) این آیه سلامت قرآن را کاملاتضمین مى کند آرى , مقتضاى قاعده ((لـطـف )) نـیـز چنین است , زیرا قرآن سند زنده اسلام و دلیل استوار صحت نبوت است , بایستى همواره از گزند آفات مصون ومحفوظ بماند هرگونه احتمال دست برد به قرآن , یعنى تزلزل پایه و اساس اسلام که برخلاف ضرورت عقل و دین است .الـبـتـه هـمین قرآن که در دست مسلمانان است , تضمین شده است و همین دلیل اعجاز است , نه آن گونه که امثال حاجى نورى گمان برده اند که قرآن در لوح محفوظ یا در سینه پیامبر و اوصـیـایـش مـحـفوظ مانده است , زیرا هنرى در آن گونه حفظ وجود ندارد, هنر در حفاظت و حـراسـت از ایـن قـرآن مـوجود حاضر است که خداوند با چنین جلال و عظمت از حراست آن یاد مـى کند خداوند فرموده است : ((وانه لکتاب عزیز لا یاتیه الباطل من بین یدیه و لا من خلفه تنزیل من حکیم حمید , وبه راستى که آن کتابى شکست ناپذیر است که هیچ گونه باطلى نه از پـیش رو و نه ازپشت سر به سویش نمى آید, [ چرا که ] از سوى خداوند حکیم و شایسته ستایش نازل شده است )).
این آیه از آیه پیش صریح تر است که قرآن پیوسته از گزند حوادث مصون بوده است و براى همیشه نـیـز از پـیـش آمـدهاى ناگوار در امان خواهد بود و هرگزچیزى آن را ضایع نخواهد کرد بطلان هـرگز عارض قرآن نمى شود و مقصود ازبطلان , امورى است که قرآن را از اعتبار ساقط کند و از اصالت خویش آن را دورسازد خداوند حکیم است , هرگز کار بیهوده نمى کند حمید است , پیوسته کـارهـاى او مورد ستایش است پس قرآنى که از یک چنین مقامى نازل شده باشد, آینده آن حساب شده و براى همیشه محفوظ است ((ان اللّه لا یخ لف المیعاد , خداوندهرگز از وعده هایى که مى دهد, تخلف نمى ورزد))
5- عرضه روایات بر قرآن 
از دلایل دیگر سلامت قرآن و عدم تغییر آن در طول تاریخ , روایاتى است که ازپیامبر اکرم (ص ) نقل شـده اسـت از جـمله فرموده : ((ان على کل حق حقیقة و على کل صواب نورا, فما وافق کتاب اللّه فخذوه و ما خالف کتاب اللّه فدعوه , براى رسیدن به هر حقى , حقیقتى است که آن حق را آشکار مى کند و براى پى بردن به هردرستى و راستى , نورى وجود دارد که به آن راهنمایى مى کند [ و قـرآن هـمـان حـقـیقت و نورى است که روشن گر حقیقت ها و صواب ها است ] پس هرچه [ از احادیث ] باقرآن موافق باشد آن را برگزینید و هرچه با آن مخالف باشد واگذارید)).
اکنون این پرسش مطرح مى شود که اگر احتمال آن مى رفت که قرآن مورددست برد قرار گیرد و از اعتبار ساقط گردد, آیا جاى آن بود که معیار سنجش قرارگیرد و دلیل روشن بر صحت و سقم روایـات باشد؟
هرگز! پس قرآن بایستى همواره راه سلامت را در پیش داشته باشد تا بتواند اعتبار خویش را ثابت نگه داشته و معیارسنجش حق و باطل باشد.
6- نصوص اهل بیت
در زمینه نفى تحریف , روایات خاصى از ائمه معصومین (ع ) در دست است که به طور کلى احتمال تـحـریـف یا شبهه تحریف را در قرآن منتفى مى سازد و شیعه امامیه به پیروى از اهل بیت معتقدند قرآن همواره از هرگونه تحریف مصون ومحفوظ بوده است .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد