درس چهارم:قلقله ولین
معناى قلقله
قـلقـله در لغـت ، بـه مـعـنـاى (اضـطراب ، جُنبش ) مى باشد، و در اصطلاح ، عبارت است از (آزاد نمودن صداى حرف در هنگام سکون ).
حروف قلقله
حروف قلقله عبارتند از: (ب ـ ج ـ د ـ ط ـ ق ) که در عبارت (قُطْبُ جَدّ) گرد آمده اند.
در حـالت سـکـون (اعـم از ایـنـکـه ذاتـى بـاشـد یـا عـارضـى )، صـداى حـرف ، بـطـور کامل متوقّف مى گردد و تنها راه تلفّظ، آزاد نمودن صداى آنهاست .
صداى ایجاد شده ، بیشتر میل به فتحه دارد.
قلقله اى که در آخر کلمه و هنگام وقف پدید آید، آشکارتر از موردى است که در وسط کلمه باشد و چـنـانـچه مشدّد نیز باشد، قلقله از حالت قبل نیز آشکارتر مى شود. باید در قلقله غیر مشدّد، دقّت نمود که بصورت مشدّد تلفّظ نشود.
تمرین :
(ق ): خـَلَقـْنـا ـ نـَقـْتـَبـِسْ ـ فـَواقٍ (فـَواقْ) ـ اَلْحـَریـقِ (اَلْحـَریقْ) ـ بِالْحَقِّ (بِالْحَقّْ) ـ تَنْشَقُّ (تَنْشَقّْ)
(ط): یَطْمَعُ ـ وَ لا تُشْطِطْ ـ لُوطٍ (لُوطْ) ـ مُحیطٌ (مُحیطْ)
(ب ): یُبْصِرُونَ ـ اِبْراهیمَ ـ وَاکْتُبْ ـ مُریبٌ (مُریبْ) تَبَّ (تَبّْ) ـ اَلْجُبِّ (اَلْجُبّْ)
(ج ): تَجْرى ـ مُجْرِمُونَ ـ فَاخْرُجْ ـ بَهیجٍ (بَهیجْ) ـ وَالْحَجِّ (وَالْحَجّْ) ـ حآدَّ (حآدّْ)
(د): لِیُدْ حِضُوا ـ اَرَدْنا ـ لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ ـ لَکَنُودٌ (لَکَنُودْ) ـ نُمِدُّ (نُمِدّْ) ـ نَعُدُّ (نَعُدّْ)
معناى لین
لیـن در لغـت ، بـه مـعناى (نرمى ) (ضد خشونت ) مى باشد، و در اصطلاح ، عبارت است از: (به نرمى ادا شدن حرف ).
دو حـرف واو سـاکـن مـا قبل مفتوح و یاء ساکن ما قبل مفتوح را که به نرمى اداء مى شوند (حروف لیـن ) نـامـنـد و بـایـد دقـّت نـمـود کـه فـتـحـه مـاقـبـل آنـهـا بـطـور کامل ، واضح و آشکار شده و میل به ضمّه و کسره پیدا نکند.
تمرین :
یـَوْمـِهـِمْ ـ قَوْمَنا ـ حَوْلَهُ ـ فَاخْشَوْا ـ سَوْفَ ـ یُحَلَّوْنَ ـ کَیْفَ ـ لِکَیْلا ـ اَیْدیهِمْ ـ عَلَیْهِمْ ـ کامِلَیْنِ ـ اُنْثَیَیْنِ