بدیهی است تحقیق گسترده که نقد و بررسی دیدگاههای مختلفی که در مورد تفاوت تأویل و تفسیر وجود دارد، مجال بیشتری می طلبد که مناسب با وضع این نوشتار نیست در اینجا به اجمال، به بیان فرق بین تفسیر و تأویل قرآن و تفکیک محدوده تفسیر قرآن از تأویل آن، تنها بر اساس تعریفی که مورد قبول ماست میپردازیم.
تفسیر قرآن، تبیین مفاد استعمالی آیات کریمه و آشکار نمودن مراد خدای متعال از آن، بر مبنای ادبیات عرب و اصول عقلایی محاوره است. تأویل قرآن طبق آنچه از ظاهر آیات کریمه (آیاتی که در بر دارنده کاربرد تأویل در مورد قرآن کریم است) و روایات مربوط به آن استفاده گردید، آن قسم از معانی و مصادیق آیات کریمه است که جز خدای متعال و راسخان در علم (نبی اکرم «ص» و ائمه اطهار «ع») کسی آن را نمیداند و فهمیدن آن بر مبنای ادبیات عرب و اصول محاوره میسر نیست.
بر اساس این بیان، معارف قرآن کریم به دو بخش قسمت میشود: 1. معارفی که فهمیدن آن بر مبنای ادبیات عرب و اصول محاوره برای همگان میسر است، و در روایات از آن به «ظاهر قرآن » و «ظهْر قرآن» تعبیر شده است؛ 2. معارفی که بر مبنای ادبیات عرب و اصول عقلایی محاوره دانستن آن میسر نیست برای پی بردن به آن، راهی جز مراجعه به راسخان در علم وجود ندارد. و در روایات از آن به «باطن قرآن» و «بطن قرآن» یاد شده است. بخش «اوْل» در قلمرو تفسیر قرار میگیرد و بخش دوم محدوده تأویل است