وبلاگ نسیم هدایت

به وبلاگ نسیم هدایت خوش آمدید. این وبلاگ با تکیه بر مضامین قرآنی سعی دارد تا سهم کوچکی در انتشار دین مبین اسلام داشته باشد.

وبلاگ نسیم هدایت

به وبلاگ نسیم هدایت خوش آمدید. این وبلاگ با تکیه بر مضامین قرآنی سعی دارد تا سهم کوچکی در انتشار دین مبین اسلام داشته باشد.

آموزش تجوید قرآن (درس هشتم)

درس هشتم:احکام میم ساکن


میم ساکن نزد حروف الفبا سه حالت پیدا مى کند: (ادغام ، اخفا، اظهار).

ادغام
مـیـم سـاکـن در حـرف (میم ) بعد از خود ادغام مى شود (ادغام متماثلین بوده و با غُنّه همراه است )، مانند:
وَ هُمْ مُهْتَدُونَ (وَ هُمُّهْتَدُونَ) ـ کَمْ مِنْ (کَمِّنْ)

اخفـا
میم ساکن قبل از حرف (باء) اخفا مى گردد.
در هـنـگـام اخـفـاى مـیـم ، لبـهـا را به هم نزدیک مى کنیم ، بحدّى که فاصله اندکى بین دولب ، موجود باشد. در این حال ، صوت به حالت غُنّه به میزان دو حرکت ، کشیده مى شود، مانند:
رَبَّهُمْ بِهِمْ ـ اَمْ بِهِ جِنَّةٌ ـ بَیْنَهُمْ بِالْقِسْطِ
یـادسـپـارى : مـیـان مـیـم سـاکـن اصـلى و نـون سـاکـن و تـنـویـن کـه قبل از حرف باء تبدیل به میم ساکن مى گردد، تفاوتى وجود ندارد.
تمرین :
نـَجَّیـْنـاهـُمْ بِسَحَرٍ ـ صَبَّحَهُمْ بُکْرَةً ـ اَنْتُمْ مُدْهِنُونَ ـ اَنْتُمْ بِهِ ـ رَبَّهُمْ مُشْفِقُونَ ـ هُمْ مِنْها ـ وَ هُمْ بـارِزُونَ ـ اَنَّهـُمْ بـادُونَ ـ لَهـُمْ مـُوسـى ـ هـُمْ بـَدَؤُوکُمْ ـ جُلُودُهُمْ ـ بَدَّلْناهُمْ ـ مِثْلَهُمْ مَعَهُمْ ـ یُمَتِّعْکُمْ مَتاعاً

اظهـار
میم ساکن در نزد بقیّه حروف ، اظهار مى گردد. باید دقّت نمود که میم ساکن ، حرکت نگرفته و روى آن مـکـث نـیز نشود و در نزد دو حرف (فاء ـ واو) توجّه بیشترى لازم است تا میم ساکن ، اخفا یـا ادغـام نـشـده و صـوت نـیـز قطع نگردد. بدین منظور پس از تلفّظ میم بدون اینکه صوت ، قـطـع گـردد یا لبها بشدّت از یکدیگر جدا شود لبها با ظرافت به حالت اداى حرف (فاء و واو) درآید، مانند:
لَکُمْ فیها ـ یَمُدَّهُمْ فى ـ اَنْفُسَهُمْ وَ اَمْوالَهُمْ

جمع بندى موارد غُنّه
در پـایـان ، مـوارد غُنَّه را که در درسهاى گذشته بطور پراکنده تشریح شده ، جمع بندى مى کنیم .
1 ـ نون و میم مشدّد، مانند:
اِنَّ ـ کُنّا ـ عَمَّ ـ اُمَّةً
2 ـ ادغام میم ساکن در میم ، مانند:
لَهُمْ مُوسى ـ وَ هُمْ مِنْها
3 ـ ادغام نون ساکن در چهار حرف (یَنْمُو) یا (یَمُون ) مانند:
مَنْ یَشاءُ ـ مِنْ نَفْسٍ ـ مِنْ مالٍ ـ مِنْ وَلِی
4 ـ کلّیّه (اخفا)ها (که شامل اخفاى نون ساکن نزد (حروف مابقى ) و همچنین اخفاى میم ساکن در نزد حرف (باء) مى باشد)، مانند:
عَنْکُمْ ـ کُنْتُمْ ـ مِنْ بَعْدِ ـ اَمَدًا بَعیداً

آموزش تجوید قرآن (درس هفتم)

درس هفتم:احکام نون ساکن وتنوین


تنوین و نون ساکنه ، حُکمش بدان اى هوشیار
کز حکم آن زینت بود اندر کلام کردگار
در یرملون ادغام کن ، در حرف حلق اظهار کن
در نزد (باء) قلب به میم ، در (مابقى ) اخفا بیار

نـون سـاکـن و تـنـویـن در مجاورت 28 حرف زبان عرب ، چهار حکم پیدا مى کند که عبارتند از: اظهار، ادغام ،

ادامه مطلب ...

آموزش تجوید قرآن (درس ششم)

درس ششم:ادغام


معناى ادغام
ادغـام در لغـت ، (مـترادف کلمه (ادخال ) به معناى (داخل نمودن ) است ، و در اصطلاح ، عبارت است از: (داخـل کـردن حـرفـى در حـرف دیـگـر بـطـورى کـه اثـرى از حـرفـِ اوّل یعنى (مُدْغَمْ) باقى نماند و حرف دوّم یعنى (مُدْغَمٌ فیه ) مشدّد شود، مانند:
(قَدْ دَخَلُوا) که دال (قَدْ) در دال (دَخَلُوا) ادغام شده و آن را (قَدَّ خَلُوا) مى خوانیم .
چـنـانـچـه مـُدغـَم و مـُدغـَمٌ فـیـه ، مـثـل هـم نـبـاشـنـد، نـخـسـت مـدغـم را تـبـدیـل بـه حـرف دوّم نـمـوده و سـپـس ادغـام مـى کـنـیـم ، مـانـنـد (قـُلْ رَبِّ) کـه ابـتـدا (لام ) را تبدیل به (راء) و بعد در (راء) دوّم ادغام مى نماییم و (قُرَّبِّ) مى خوانیم .
فایده ادغام
فـایـده ادغـام (سـهـولت در تـلفّظ) است ، یعنى اگر حرفى یک بار تلفّظ و بلافاصله همان حرف یا حرف همجنس آن تکرار شود، این حالت براى دستگاه صوتى انسان ، سنگین خواهد بود که این سنگینى با بهره گیرى از قاعده ادغام برطرف مى شود.

ادامه مطلب ...

آموزش تجوید قرآن (درس پنجم)

درس پنجم: تفخیم وترقیق


معناى تفخیم
تـفـخـیـم در لغـت ، (مـتـرادف کـلمـه (تـسمین ) به معناى (تعظیم و بزرگداشت ) مى باشد، و در اصـطـلاح ، عـبـارت اسـت از: (درشـت و غـلیـظ اداء کـردن حرف بطورى که دهان از صداى آن پر شود).

معناى ترقیق
تـرقـیـق در لغـت ، (ضـد تفخیم ) به معناى (رقیق کردن و از غلظت چیزى کاستن ) مى باشد، و در اصطلاح ، عبارت است از: (نازک و رقیق ادا کردن حرف).

موارد تفخیم و ترقیق
تمام حروف استعلا بدون استثنا تفخیم مى گردند و این حالت در چهار حرف (ص ـ ض ـ ط ـ ظ) قویتر است .
لازم بـه یـادسـپـارى اسـت که تفخیم ، در حرف مفتوح ، بیشتر بوده و در حرف مضموم و ساکن ، متوسط، و در حرف مکسور، اندک است .
هـمـه حـروف اسـتـفـال ، تـرقـیـق مـى شـونـد بـجـز دو حـرف آخـر (ر ـ ل ) که در برخى موارد تفخیم مى گردند. احکام هر یک بیان خواهد شد.
لازم بـه یـادسـپـارى اسـت کـه الف مـدّى تـابـع حـرف مـاقـبـل است و چنانچه حرفى تفخیم شود، الف مدّى بعد از آن نیز تفخیم و در غیر این صورت ، ترقیق مى گردد.


ادامه مطلب ...

آموزش تجوید قرآن (درس چهارم)

درس چهارم:قلقله ولین


معناى قلقله
قـلقـله در لغـت ، بـه مـعـنـاى (اضـطراب ، جُنبش ) مى باشد، و در اصطلاح ، عبارت است از (آزاد نمودن صداى حرف در هنگام سکون ).

حروف قلقله
حروف قلقله عبارتند از: (ب ـ ج ـ د ـ ط ـ ق ) که در عبارت (قُطْبُ جَدّ) گرد آمده اند.
در حـالت سـکـون (اعـم از ایـنـکـه ذاتـى بـاشـد یـا عـارضـى )، صـداى حـرف ، بـطـور کامل متوقّف مى گردد و تنها راه تلفّظ، آزاد نمودن صداى آنهاست .
صداى ایجاد شده ، بیشتر میل به فتحه دارد.
قلقله اى که در آخر کلمه و هنگام وقف پدید آید، آشکارتر از موردى است که در وسط کلمه باشد و چـنـانـچه مشدّد نیز باشد، قلقله از حالت قبل نیز آشکارتر مى شود. باید در قلقله غیر مشدّد، دقّت نمود که بصورت مشدّد تلفّظ نشود.

تمرین :
(ق ): خـَلَقـْنـا ـ نـَقـْتـَبـِسْ ـ فـَواقٍ (فـَواقْ) ـ اَلْحـَریـقِ (اَلْحـَریقْ) ـ بِالْحَقِّ (بِالْحَقّْ) ـ تَنْشَقُّ (تَنْشَقّْ)
(ط): یَطْمَعُ ـ وَ لا تُشْطِطْ ـ لُوطٍ (لُوطْ) ـ مُحیطٌ (مُحیطْ)
(ب ): یُبْصِرُونَ ـ اِبْراهیمَ ـ وَاکْتُبْ ـ مُریبٌ (مُریبْ) تَبَّ (تَبّْ) ـ اَلْجُبِّ (اَلْجُبّْ)
(ج ): تَجْرى ـ مُجْرِمُونَ ـ فَاخْرُجْ ـ بَهیجٍ (بَهیجْ) ـ وَالْحَجِّ (وَالْحَجّْ) ـ حآدَّ (حآدّْ)
(د): لِیُدْ حِضُوا ـ اَرَدْنا ـ لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ ـ لَکَنُودٌ (لَکَنُودْ) ـ نُمِدُّ (نُمِدّْ) ـ نَعُدُّ (نَعُدّْ)

معناى لین
لیـن در لغـت ، بـه مـعناى (نرمى ) (ضد خشونت ) مى باشد، و در اصطلاح ، عبارت است از: (به نرمى ادا شدن حرف ).
دو حـرف واو سـاکـن مـا قبل مفتوح و یاء ساکن ما قبل مفتوح را که به نرمى اداء مى شوند (حروف لیـن ) نـامـنـد و بـایـد دقـّت نـمـود کـه فـتـحـه مـاقـبـل آنـهـا بـطـور کامل ، واضح و آشکار شده و میل به ضمّه و کسره پیدا نکند.
تمرین :
یـَوْمـِهـِمْ ـ قَوْمَنا ـ حَوْلَهُ ـ فَاخْشَوْا ـ سَوْفَ ـ یُحَلَّوْنَ ـ کَیْفَ ـ لِکَیْلا ـ اَیْدیهِمْ ـ عَلَیْهِمْ ـ کامِلَیْنِ ـ اُنْثَیَیْنِ